به نام خدا 


سلام؛ 


دهه شصت چيزي به اسم گوشي همراه -به اين فراواني- نبود و همان قطعات آجري هم که بود، در دسترس همه نبود. اصلا ضرورتي براي چنين چيزي احساس نمي‌شد که کسي بخواهد بخش اعظمي از درآمدش را صرف چنين وسيله‌اي کند. اينترنت و شبکه‌هاي مجازي به اين شکل در دسترس که هيچ، در تصور هم نبودند. دهه هفتاد کم‌کم گوشي‌هاي همراه به خانه‌ها راه پيدا کردند آن هم باز همه نداشتند و باز ضروري و اجتناب ناپذير نبود. دهه هشتاد، گوشي‌هاي به‌روزتر، مجهز به دوربين و يک‌سري امکانات ابتدايي (که آن زمان شاهکاري بود براي خودش) وارد بازار و درنتيجه وارد خانه‌ها شدند. در اين فاصله کوتاه تا دهه نود چه اتفاقي افتاد؟ يک انفجار عظيم صورت گرفت که خودمان هم نفهميديم کِي و چطور پرت شديم وسط اينهمه تکنولوژي و اطلاعات!


اينجا دو دسته شديم. يه عده از ذوقمان پريديم وسط درياي تکنولوژي و غرق شديم، يه عده از ابهتش ترسيديم و قايم شديم! آمد و رسيد به فرزندانمان که از آنجايي که سراسر شور و شوقند، هرطور شده (حتي يواشکي) پايي به آب مي‌زنند و از اين درياي بي کران، حتما مي‌چشند. بحثم همينجاست.


امسال دخترم را که از پيش‌دبستان به مدرسه اسلامي فرستاده بودم، برداشتم و گذاشتم مدرسه دولتي. بس که جانم به لب رسيد از اينهمه غفلت والديني که اصلا نمي دانند فضاي مجازي چطور املا مي‌شود! اين معضل واقعا جدي است و شوخي‌بردار نيست. با والديني سروکار داشتم که يک گروه ساده کلاسي را در تلگرام نمي‌توانستند چک کنند و از آن طرف، فرزندانشان بلد بودند تاريخچه فعاليت‌هاي اينترنتي‌شان را پاک کنند! در سايت مدرسه از هر فرصت چند ثانيه‌اي استفاده مي‌کردند تا معلومات! و يافته‌هايشان را با ديگر هم‌کلاسي‌هايشان به‌اشتراک بگذارند و واقعا معضلي درست شده بود که خبر دارم هنوز هم جمع نشده است.


مسائلي که در مدرسه اسلامي با آنها مواجه بوديم، در اين مدرسه دولتي اصلا وجود ندارد. خيلي فکر کردم که چطور ممکن است در خانواده‌هاي مذهبي چنين معضلاتي مطرح باشد و در خانواده‌هايي که چندان دغدغه مذهب را ندارند، نه. فکر کردم شايد به خاطر سخت‌گيري‌ها و محدوديت‌هاي بيش از اندازه خانواده‌هاي مذهبي باشد که بچه‌ها را تشنه و حريص مي‌کند. يا شايد به خاطر وضعيت اقتصادي مطلوب دانش‌آموزان مدارس غيرانتفاعي باشد که در نتيجه از امکانات بيشتري (مثل تبلت شخصي و . ) برخورداند. شايد اينها و خيلي چيزهاي ديگر مطرح باشند، اما چيزي که کشف کردم از تمام اينها مهم‌تر و حيرت‌آورتر است و آن اينکه خانواده‌هاي مذهبي براي مصون ماندن از آسيب‌هاي مختلف اخلاقي و اعتقادي، خيلي چيزها را از زندگي‌شان حذف مي‌کنند و غير ضروري مي‌دانند؛ از جمله فعاليت در فضاي مجازي. لذا اطلاعات کافي و آگاهي لازم را نسبت به اينگونه فعاليت‌ها يا ندارند، يا خيلي کم دارند. اما بچه‌ها، متعلق به اين دوران و مالک اين تغييرات عظيم تکنولوژي (بخوانيد بيگ بنگ!) هستند و نمي‌توان آنها را محروم کرد و دور راند. بچه‌ها به هرحال (حتي پنهاني) راهي به سوي زندگي جاري باز مي کنند و حتما به اين فضاها وارد مي‌شوند و اين درحالي است که اين والدين حتي باخبر نمي شوند که بخواهند نظارت و همياري و کنترلي داشته باشند. اين بچه‌ها در فضاي مجازي چنان بي پناه و آسيب‌پذير هستند که يک کودک وسط جنگل!


 بحث به روز بودن، خيلي جدي و مهم است. معضلاتي که ما در دبستان اسلامي داشتيم، در دبستان دولتي با تمام تفاوت دغدغه‌ها و بينش‌ها نداريم. قطعا اگر يک خانواده مذهبي متوجه شود که فرزندش دچار انحرافاتي شده است، به سرعت اقدام مي کند. اما متاسفانه اين والدين اصلا باخبر نمي شوند که در خانه خودشان و کنار گوششان چه اتفاقي مي‌افتد. معضلاتي که چنين کودکاني دچارش مي‌شوند، وارد مدرسه و درنتيجه خانواده‌هاي ديگر مي‌شود و اين اپيدمي مي‌تواند يک جامعه را فلج کند!


پدر بزرگوار، مادر عزيز؛


به شکل کاملا اضطراري، سطح معلومات خود را به روز کنيد! شوخي‌بردار که نيست! شما صاحب فرزنداني هستيد که سرنوشت آنها تا ابد به سرنوشت شما گره خورده است.


 




 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

جدیدترین مطالب و اخبار اینترنتی | سایت | تکنولوژی | سئو لیفت مژه|لیفت ابرو|کاشت مژه|والیوم مژه| کانون فرهنگی شهید احمد دهقانی طراحی سایت ، سئو ،تبلیغات در گوگل احکام جديد مطالب آموزشی بازار بزرگ پودر ایران معرفی لینک و تبلیغات کنترل خشونت و انواع خشونت ها سعید زندی مقدم